آیین عشق بازی دنیا عوض شده است از فاضل نظری
آیین عشق بازی دنیا عوض شده است یوسف عوض شده ست، زلیخا عوض شده ست
سر همچنان به سجده فرو برده ام ولی در عشق سالهاست که فتوا عوض شده ست
خو کُن به قایقت که به ساحل نمی رسیم خو کُن که جای ساحل و دریا عوض شده ست
آن باوفا کبوتر جلدی که پَر کشید اکنون به خانه آمده، اما عوض شده ست
حق داشتی مرا نشناسی، به هر طریق من همچنان همانم و دنیا عوض شده ست
فاضل نظری